فست مووی

چند خانواده متفاوت با بحرانی مشابه روبه‌رو می‌شوند و هرکدام از آن‌ها بنا به نگاه خاص خود واکنش‌هایی از خود بروز می‌دهند. فیلم پیرامون مسئله سقط جنین است و پیام فیلم این است که جنینی که به این دنیا دعوت شده نباید سقط شود. حتی اگر مادر آینده یک زن شصت ساله، یک زن بی شوهر، یک زن بازیگر که کارش را بیش از فرزند دوست دارد، زنی آواره در شهر با یک شوهر چاه بازکن یا زنی بریده از شوهر باشد.

این فیلم درباره کارکنان رادیو آبادان و مردم این شهر است که چگونه با دست های خالی و سختی زیاد، از خاک وطن دفاع کرده اند و شهر آبادان را که در آستانه سقوط است نجات می دهند.

دختر و پسر جوانی با رویای پولدار شدن، خود را در شخصیت‌های مختلف اجتماعی جا می‌زنند و از این طریق می‌خواهند به خواسته‌های خود برسند. آن ها به‌ طور اتفاقی به عنوان خریدار به ساختمانی مراجعه می‌کنند، ولی در ادامه با حقایقی رو به رو می‌شوند…

دختری که به دنبال خوشبختی در هرج و مرج این جهان پرسه می‌زند، سوار یک تاکسی می‌شود. غافل از اینکه زندگی اش برای همیشه تغییر خواهد کرد و …

فیلم جمشیدیه، با نگاهی اجتماعی به یکی از معضلات فراگیر جامعه می پردازد. ترانه و امیر، زن و شوهر 34 و 37 ساله ای هستند که درست در شب تولد امیر درگیر یک حادثه می شوند و برای کشف حقایق نهفته در دل این حادثه، وارد مسیر پیچیده ای می شوند که هر چه بیشتر در آن پیش می روند، امکان بازگشتشان کم و کمتر می شود…

فرهاد زندگی خود را از کودکی تا ۵۰ سالگی برای روانکاو تعریف می‌کند. زندگی که با فراز و نشیب‌های بسیاری همراه بوده است…

فیلم جمعه ۲ بعد از ظهر درباره کسری، مهندس جوان و مستعد و طراح بین المللی است که مشکوک به تومور مغزی می باشد و سعی دارد گذشته بی روح خود را جبران کند. شراره طراح شرکت درگیر ماجرای کسری می‌شود و شرطی می‌گذارد که مسیر زندگی او را تغییر می‌دهد…

فیلم داستان مردی مذهبی و متصل به بدنه حاکمیت به نام احد فاتحه ای (امیر جعفری) است که به کمک مدیر برنامه خود نادر ایستاده (جواد عزتی) به نام سفر به مکه راهی کامبوج می‌شود تا زن صیغه‌ای خود را ملاقات کند، اما متوجه می شود همسر موقتش بدون اطلاع او به تایلند رفته است، او به همراه ایستاده به تایلند می‌رود تا همسرش را پیدا کند و سرانجام می فهمد او با مردی آمریکایی ازدواج کرده و اکنون نیز باردار است و…

زندگی من اسیر اسم هاست، اسم هایی که اومدن و رفتن. این روزا به اسم هایی فکر می کنم که سایه نداشته باشه. یا حداقل این‌قدر کوتاه باشه که نشه زیر نور کم دیدش…

امیر که یک فرمانده پایگاه بسیج است، پس از آن که همسرش مورد تعرض یک مرد با نفوذ قرار می گیرد، با وجود مخالفت نیروهای امنیتی، فرد مهاجم را بازداشت می کند و…