فست مووی

دل شکسته داستان دلبستگی دو جوان با طرز فکر متفاوت و از دو خانواده مختلف است که مجبور مى شوند با هم پایان نامه بدهند. بدین منظور براى آشنا کردن هم دیگر از جهان هاى خود دوستان یکدیگر را به هم نشان مى دهند.

چند خانواده متفاوت با بحرانی مشابه روبه‌رو می‌شوند و هرکدام از آن‌ها بنا به نگاه خاص خود واکنش‌هایی از خود بروز می‌دهند. فیلم پیرامون مسئله سقط جنین است و پیام فیلم این است که جنینی که به این دنیا دعوت شده نباید سقط شود. حتی اگر مادر آینده یک زن شصت ساله، یک زن بی شوهر، یک زن بازیگر که کارش را بیش از فرزند دوست دارد، زنی آواره در شهر با یک شوهر چاه بازکن یا زنی بریده از شوهر باشد.

زن و شوهری جوان به رغم یک ازدواج عاشقانه، کارشان به طلاق خصمانه رسیده است. در این میان پای افراد زیادی به ماجرا باز می‌شود و…

مردی که به قصد دزدی وارد خانه ای می شود، به طور اتفاقی به دومین ازدواج پنهانی یکی از مسئولین شورای محل پی می برد و تصمیم می گیرد از این موضوع به نفع خود سوء استفاده کند…

داستان مردی به نام فتاح را دنبال می کند که روزی پس از خروج از زورخانه، در زیر یک بازارچه با چند نفر از اراذل و اوباش درگیر شده و در این درگیری یکی از آنان را به قتل می رساند. فتاح به زندان می افتد و پس از حدود بیست سال از زندان آزاد می شود. حال فتاح به دنبال داشته هایش به محل سابق خود باز می گردد و این در حالی است که…

داستان یک زن و شوهر جوان را روایت می کند که برای استخدام در شرکتی از رشت عازم تهران می شوند. اما در طول سفر و در تهران مشکلات متعددی سراغ آن ها می آید و…

مینا که زمانی دانشجوی مرتضی بوده، پس از ده سال زندگی مشترک با او تصمیم می‌گیرد از او جدا شود و برای ادامه تحصیل به کانادا برود. اما مرتضی که از این تصمیم ناراضی است، تمام تلاش خود را برای منصرف کردن او از تصمیمش می‌کند. تا اینکه روزی متوجه می‌شود…

صاحب یک سالن پذیرایی به توصیه پزشک معالج‌اش، تصمیم می‌گیرد سالن را برای فروش بگذارد. کارگران تالار که وابستگی زیادی به آنجا دارند، در مهلت بیست روزه‌ای که تا زمان واگذاری سالن دارند، مجبور به تلاش برای جلوگیری از این اتفاق هستند…

دختری از خانواده ای فقیر به عنوان پرستار کودک در یک خانواده ثروتمند استخدام می شود. به مرور زمان ارتباط عاطفی بین دختر و بچه های آن خانواده برقرار می شود تا اینکه…

پسرکی برای یافتن شغل باید در مسابقه ای با بچه های فقیر دیگر شرکت کند. هر کدام از بچه ها بهتر بتواند بچه بی پایی را که پاهایش را در جنگ از دست داده برای رفتن به مدرسه کول بگیرد و چون اسب بدود برنده این شغل است. مسابقه سختی در می گیرد و سرانجام پسرک برنده می شود. پسرک در مقابل دریافت 1 دلار دستمزد روزانه، هر روز پسر بی پا را چون اسب به کول می کشد و با خود به مدرسه می برد و می آورد و وقتی که او را بر کول خود دارد با خرها و اسب هایی که در کوچه رفت و آمد می کنند، مسابقه می دهد اما…