فست مووی

و سرانجام کیف پول …

کامروا با حافظه از دست داده در آسایشگاه بستری است. همگی تصمیم می‌گیرند کامروا را به خانه برده تا بتوانند از ماجرای کیف پول با خبر شوند. حضور کامروا در خانه اتفاقات بعدی داستان را رقم می زند…

در ادامه داستان و اتفاقاتی که می افتد، همگی با سرنخ هایی که از طریق کامیاب بدست می آورند متوجه زنده بودن پدر کامروا در آسایشگاه می شوند. با حضور در آسایشگاه اتفاقات جدید رخ می دهد که شاهد آن خواهیم بود.

ژاله، مینا، الناز و چمچاره پس از بازگشت از سوله با اوضاع مشکوک خانه متوجه می شوند که دزد به خانه آمده ولی با وجود به هم ریختگی جز یک گلدان چیزی ندزدیده اند و این اتفاق اوضاع را پیچیده تر می کند..

با ورود کامبیز کامیاب به قصه و ارتباط او با الناز و پیگیری های همه برای روشن شدن وضعیتی که در آن گرفتار شده اند با تماس مشکوکی به ژاله همه راهی محل ناشناخته ای می شوند که بتوانند راجع به مرگ کامروا اطلاعاتی به دست بیاورند…

با ورود شخصی به نام کامبیز کامیاب و ارتباطش با کامران کامروا متوجه ابعاد دیگری از کلاهبرداری های او در قصه می شویم. گروه خلافکاران به وسیله هوشمند درصدد پیدا کردن سرنخ هایی از اموال و کیف پول کامروا هستند…

وکیل کامروا، شبانه به خانه نیاوران مراجعه می کند و متوجه می شود که چمچاره و مینا بر خلاف قراری که گـذاشته اند به آنجا نقل مکان کرده اند. ژاله به همراه الناز پس از اطلاع از این موضوع به خانه نیاوران رفته و آنها نیز آنجا مستقر می شوند. زندگی در کنار هم در آن خانه، همزمان با آزاد شدن هوشمند از زندان اتفاقات جدیدی را رقم می زند…

مینا و چمچاره سعی در فروش خانه نیاوران دارند و هر دفعه با مشکلی روبرو می شوند، همزمان با تلاش آنها برای فروش خانه، ژاله و الناز خانه هایشان را تحویل می دهند و به خانه نیاوران می روند و متوجه می‌شوند هر سه صاحب یک سند مشترک هستند و تصمیم می‌گیرند تا روشن شدن ماجرای سند خانه نیاوران را تخلیه کنند اما…

با توجه به کلاهبرداری های کامروا و از دست دادن پی در پی اموال، ژاله مجبور به اخراج خدمتکاران و فروش وسایل خانه اش می شود؛ همزمان چمچاره و مینا با مرخص شدن از بیمارستان تصمیم می گیرند هرچه سریع تر خود را به خانه نیاوران برسانند…

در ادامه قصه دراکولا، همچنان شاهد روند از دست دادن اموال ژاله و الناز و کلاهبرداری های کامروا هستیم که با خبر زنده بودن چمچاره و رفتن همه به بیمارستان متوجه اتفاقات و ابعاد دیگری در داستان می شویم…