جواهرات توسط محسن سرقت شده است. غلام و جمشید متوجه می شوند که محسن با جواهرات در راه ترکیه است. آنها می خواهند به دنبال محسن بروند که فیلمی از طرف توتونچی به دست غلام می رسد که او را شوکه می کند…
پریسا راضی میشود تا به غلام کمک کند، جواهرات را از توتونچی بگیرد و بچهاش را آزاد کند. او به مخفی گاه توتونچی میرود تا اطلاعات جدیدی را از خریدار جواهرات به دست بیاورد…
جمشید و غلام در خانه توتونچی گیر میافتند. بیتا با کمک سیاوش به دنبال راهی است تا آنها را از خانه بیرون بیاورد. از طرفی فرهاد که به دنبال توتونچی است. رد او را گم میکند…
غلام و جمشید و بیتا 24 ساعت فرصت دارند تا جواهرات اصل را پیدا کنند. آنها به دنبال این میروند که بفهمند جواهرات بدل چطور ساخته شده و چه کسی آنها را سفارش داده بوده است…
در حالی که توتونچی قصد دارد از دست کسانی که تعقیبش میکنند مخفی شود، غلام و فری و جیمی مشغول یادگیری غواصی هستند تا به محل صندوق گنج لوریان دسترسی پیدا کنند…