فست مووی

کت تازه، حیاط تازه، بوی عطر خوش پاریسی به مشام می‌رسه… جناب تاجرباشی کشته شده و دلبر جان در سوگ پدر نشسته است…

سلام خواهرجان این بار قصد داری منو با چی بکشی؟ طناب؟ چاقو؟ بالشتک؟ من شمشیر هملت رو پیشنهاد می‌کنم… دلبر جان نباید به عنوان اولین سفیر زن تاریخ ایران تشریف ببره وگرنه…

پدرگواردیولا درباره مردی است که راه نجات خود را برگشت به خانواده‌اش می‌داند؛ او یک فوتبالیست قدیمی بوده و در زندگی اشتباهاتی داشته است…

خانوم خانوما حساب قدیمی با تاجر باشی داره که می‌خواد تسویه کنه… کرم و الیاس باهم آشتی می‌کنن… عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد…

پدرگواردیولا درباره مردی است که راه نجات خود را برگشت به خانواده‌اش می‌داند؛ او یک فوتبالیست قدیمی بوده و در زندگی اشتباهاتی داشته است…

همسران میرزا به هم شک می‌کنن که مبادا اون یکی دلش برای میرزا بلرزه… راضیه خانم از دست شوهر چاقو به دستش به خونه سلطان خانوم پناه آورده…

پدرگواردیولا درباره مردی است که راه نجات خود را برگشت به خانواده‌اش می‌داند؛ او یک فوتبالیست قدیمی بوده و در زندگی اشتباهاتی داشته است…

میرزا از رو تخت بیمارستانی که تحت نظر یاور مشار هست فرار می‎کنه… الیاس تنها کسی که تمام پاتوقای میرزا رو می‌دونه باید کمک کنه…

پدرگواردیولا درباره مردی است که راه نجات خود را برگشت به خانواده‌اش می‌داند؛ او یک فوتبالیست قدیمی بوده و در زندگی اشتباهاتی داشته است…

خانوم معلم میرزا رو گیر انداخته و حالا می‌خواد انتقام خواهرشو از تنها متهم پرونده بگیره... اگه قراره خونی از میرزا ریخته بشه خانوم سلطان اولین رگو باید بزنه...