فست مووی

نسیم (پریناز ایزدیار) و مجتبی (محسن تنابنده) زوج جوانی هستند که تازه صاحب فرزند شده‌اند و در جنوب تهران زندگی خوب و ساده‌ای دارند. مجتبی ظروف پلاستیکی یکبار مصرف می‌فروشد و نسیم عروسک درست می‌کند و ترشی خانگی تهیه می‌کند. یک روز مجتبی تصادف می‌کند و نسیم تمام تلاش خود را برای نجات خانواده‌اش در غیاب او انجام می‌دهد اما وقتی می‌فهمد شوهر محبوبش در واقع برای تهیه پول، مواد مخدر خرید و فروش می‌کند و بیش از یک سال است که کار خود را از دست داده، همه چیز تغییر می‌کند و…

در فیلم مقیمان ناکجا، جوانی مرفه اما دلزده از زندگی، شبی در راه بازگشت به خانه، سر از مکانی غریب و بیگانه در می‌آورد. او به مرور و پس از آشنایی با مقیمان آنجا به واقعیت آن مکان پی برده و به حقایقی عمیق آگاه می‌شود…

مردی که در آخرین ماه‌های جنگ تحمیلی به اسارت نیروهای عراقی درآمده، وارد اردوگاهی مخوف در نزدیکی‌های مرز می‌شود و…

فیلم ستاره بازی در واقع حکایت واقعی زندگی دختری بیست ساله است که با پدر و مادر خود در کودکی به واسطه‌ برنده شدن در لاتاری به آمریکا مهاجرت کرده است و…

شیروک پسر بچه‌ای که سودای قهرمانی دارد، به توصیه برادرش وارد ورزش بوکس می‌شود و…

در فیلم ملکه آلیشون، آدور در کودکی زندگی فقیرانه‌ای را با پدربزرگش سپری کرده و پدر و مادر او به دست موجودی شیطانی به نام کایوت از بین رفته‌اند، اما به او گفته‌اند، تب جنگل باعث مرگ آن‌ها شده است. آدور از جنگل به شدت متنفر است. روزی آدور با پدربزرگش بحث می‌کند و از خانه فراری می‌شود و به جنگلی مخوف می‌رسد. تونل زمان او را به داخل خود می‌کشد و بعد به جنگل سوخته‌ای که حاکمش یک پری به اسم ملکه آلیشون است، فرستاده می‌شود…

فیلم شکار حلزون روایتگر قصه مینو، زن جوان سرپرست خانواده‌ای است که برای تامین معاش در یک شرکت خدماتی و نظافتی مشغول به کار است‌. او با پیشنهاد شغل پرستاری از پدر یک جوان مواجه می‌شود که شرط پذیرفتن این شغل با حقوق مناسب، جاری شدن صیغه محرمیت میان آن‌هاست…

روشن، مرد میانسال عشق بازیگری، نمی‌تواند خانه ثبت‌نامی‌اش را بگیرد و در آستانه فروپاشی همه‌چیز، تصمیم می‌گیرد نقشش را بازی کند…

فیلم شهر هرت، نقدی است بر اختلاس‌گرانی که با سوءاستفاده‌های خویش زندگی طبقه پایین را روزبه‌روز دشوارتر می‌کنند...

در فیلم شب داخلی دیوار، علی، مردی نابینا، قصد خودکشی دارد که توسط دربان ساختمانش منصرف می‌شود. به او اطلاع داده می‌شود که پلیس در جستجوی زنی است که فرار کرده و در جایی از ساختمان مخفی شده است. علی کم‌کم متوجه می‌شود که لیلا زن فراری، داخل آپارتمانش است. پس از شرکت در اعتراض کارگران که منجر به هرج و مرج شد، لیلا در مورد پسر 4 ساله خود که هنگام بردن او به وانت پلیس گم شد، مضطرب و نگران است. کم‌کم علی از نظر عاطفی به لیلا وابسته می‌شود و…