فست مووی

پس از خشکسالی در روستایی در سیستان و بلوچستان، تنها حیدر با دو فرزند خردسالش، جعفر و جمال زنده می مانند. حیدر با ریزش چاه آبی که در حال حفرش بود کشته می‌شود. جعفر و خواهر کوچکش پیاده به سوی شهر می‌روند. در میان راه راننده‌ای آنها را پیدا کرده و به یک قاچاقچی می‌فروشد و…

فریدون پس از سال ها اسارت در عراق پس از سقوط صدام به ایران باز می گردد. به محض ورود دستگیر و زندانی میشود. به او مهر منافق خورده است و…

زندگی یک بازیگر پیشکسوت را روایت می‌کند که سالهاست جلوی دوربین نرفته است و حالا که بناست مراسم تجلیلی برایش برگزار شود، هیچ‌کس از محل زندگیش خبر ندارد. اینجاست که رفقای قدیمی این بازیگر که آنها نیز مدت هاست به دنبالش هستند، درصدد بر می‌آیند تا با کمک نوه اش او را پیدا کنند…

مهرالله بعد از فوت پدرش، برای تأمین خانواده اش در شهر دیگری به کار مشغول می شود، اما هنگامی که به دیدن مادر و خواهرش باز می گردد می فهمد که مادرش با مرد مهربانی که ژاندارم است ازدواج کرده است. مهرالله از این خبر عصبانی می شود و نزد مادر رفته و هدیه های خود و حقوقش را به او می دهد و مادر را برای این ازدواج بازخواست می کند و هر چه مادر دلیل می آورد، او که کینه ی ژاندارم را به دل گرفته قبول نمی کند و درصدد آزار او برمی آید و با استفاده از فرصتی، اسلحه ی ژاندارم را به سرقت می برد و…