فست مووی

تقابل بین نفس اماره و نفس لوامه است که در وجود انسان همیشه همراه اوست. این تقابل زمانی اوج می گیرد که شخصی بین دوراهی گیر کرده و ناچار می شود تصمیمی قطعی بگیرد. آنچه در این لحظه از افکار انسان، چه خوب و چه بد می گذرد، چیزی است که این فیلم در قالب طنز آن را بیان می کند.

سهراب نویسنده جوان کرمانی در تدارک تألیف کتابی دربارهٔ تاریخ شعر کهن ایران است و برای دریافت مجوز چاپ کتابش در راه تهران در کویر گم می‌شود. در راه با شخصیت‌های عجیبی آشنا می‌شود و شاعران قدیمی در برابر او ظاهر می‌شوند. عاقبت از طریق قنات‌های خشک کویر از راهروهای متروی تهران سر در می‌آورد…

درباره پیرمردی است که در اولین روز بازنشستگی خود بی طاقت شده و حوصله اش سر می رود. او دوست قدیمی خود را که مارگیر است می بیند و به خانه اش دعوت میکند. بر اثر خادثه ای مارها در خانه رها می شوند و…

امیرحسین طبق وصیت پدربزرگ در سن 24 سالگی مجبور به ازدواج است. زری مادر امیرحسین، در به در در جستجوی دختری مناسب برای امیرحسین است. امیرحسین از ازدواج سر باز می زند و زری نگران است که شاید تن پدربزرگ در گور بلرزد…

حامد باید برای عمل قلب خواهرش دست به یک انتخاب بزند، انتخابی که در آینده مسیرهای متفاوتی را پیش روی او قرار داده است…

در این فیلم دیدنی خواهید دید که زمانی که سایمون پسر نوجوانش، فین را به مرزعه ورمونت میبرد تا به فلیپ در آن مزرعه کمک کند، با روح خبیث مالک قبلی مزرعه روبرو میشوند و هر چه بیشتر برای نابودی او تلاش میکنند آن روح قدرتمندتر میشود و…

فرامرز با همسرش دچار سو تفاهم های متعدد شده و همسرش خانه را ترک می کند. فرامرز به قصد کشتن خانواده همسرش راهی می شود و…

معصومه زنی است که پسری به نام نیما دارد و از شوهرش جدا زندگی می کند. نیما با دو دوستش به مسافرت می روند که در آنجا نیما بر اثر مصرف مواد مخدر می میرد. حال پلیس به دنبال …

این فیلم ساختاری مستندگونه دارد و با امکانات محدودی ساخته شده و داستان آن در یک تاکسی در تهران می‌گذرد که رانندگی این تاکسی خود جعفر پناهی است. در آغاز فیلم این شبهه وجود دارد که مسافران از وجود دوربین‌ها آگاهی ندارند و موضوعات مورد بحث اتفاقی و تصادفی هستند، اما روند فیلم خلاف این تصور را تقویت می‌کند…

نغمه و روژین مادرانی از طبقه متوسط جامعه هستند و باشگاه بدنسازی دارند. این دو چشم و هم چشمی زیادی در زمینه های پوشش و اتومبیل و تلفن همراه و ... با هم دارند و دیاکو پسر نغمه و رایکا پسر روژین هر دو در یک مدرسه درس می خوانند که از سطح ضعیفی برخوردار هستند. امیرعلی یکی دیگر از دانش آموزان درس خوان همان مدرسه است. او وقتی چشم و هم چشمی مادران همکلاسی های خود را می بیند پیشنهادی به مدیر مدرسه مى دهد…