فست مووی

در یک برج در حال احداث در تهران، عده ای کارگر ایرانی و افغانی مشغول به کار هستند. لطیف کارگر و مسئول خدمات و تغذیه ی کارگران، باخبر می شود که بعد از مجروح شدن یک کارگر افغانی، اینک پسر او رحمت، جایش مشغول کار است. به دلیل جثه ضعیف رحمت، معمار وظیفه ی لطیف را به وی می سپارد و لطیف کار راحت خود را از دست می دهد. این کار وی را عصبانی می کند و در پی آزار رحمت برمی آید. یک روز متوجه می شود که رحمت در واقع دختری است به نام باران که از سر ناچاری به جای پدر کار می کند…

مردی به نام عباس خاکپور برای گرفتن ویزای ایالات متحده به ترکیه رفته است. اما موفق به اخذ ویزا نمی‌شود. از سوی دیگر زنی در ترکیه زندگی می‌کند و در هتل محل اقامتش کار می‌کند و نمی‌تواند به ایران بازگردد. عباس تصمیم می گیرد با پوشیدن لباس مبدل و به بهانه ازدواج با یک مرد آمریکایی ویزای آمریکا را بگیرد…

مردی به نام رضا به همسرش خیانت کرده و رابطه ای پنهانی با دختری جوان دارد. این امر در زندگی متاهلی او تاثیر گذاشته و باعث شده اتفاقاتی برای او رخ دهد …

دهکده یالقوز آباد، دهکده‌ای افسانه‌ای است و در آن هر 100 سال یک بار عقاب سفید دندان نقره‌ای به پرواز در می‌آید. یک روز که سر و کله ی این عقاب افسانه‌ای پیدا می شود، اتفاقات عجیب و غریبی به وقوع می پیوندد…

پسری به نام آراد دچار مشکلاتی در روابط بین خود و نامزدش شده و گویا درگیر زرق و برق یا شاید امنیت کافی برای ادامه زندگی بوده و گوهر عشق را درک نکرده است. لذا اتفاقاتی او را برای رسیدن به درک والای جایگاه محبت در جاده ای قرار می دهد…

پدر و مادر شیرین در حال جدا شدن هستند. از طرفی شیرین نگران سرپرستی خواهرش است. بعد از مشکلاتی که برای شیرین به وجود می آید، تصمیم به مهاجرت می گیرد و…

کسی نمی داند این شهر با مردمش چه می کند، مردمی که به سادگی به آنان می گوییم اوباش ولی بین خودشان قوانینی دارند که حرفهاییست شنیدنی…

درباره مردی سرشناس و ثروتمند است که همسرش توسط یک گروه تبهکار مورد اذیت و آزار قرار می گیرد. آن گروه با هدف باج گیری و اخاذی از طریق فضای مجازی وارد زندگی این زوج شده و زندگی آنها را به مخاطره می اندازند اما …

ویلایی ها قصه خانواده‌های فرماندهان سپاه و ارتش در سال 1365 است. عزیز، زن 50 ساله‌ای است که همراه نوه‌هایش وارد مجموعه ویلاها می‌شود. الیاس نیز راننده بسیجی است که هر وقت وارد مجموعه می‌شود، همه نگران این می‌شوند که شاید خبر شهادت یکی از فرماندهان را بدهد. پس از مدتی سیما که عروس عزیز است از تهران می‌آید تا بچه‌های خود را به خارج از کشور ببرد.

قصه ی فیلم بعد از شهرت پژمان جمشیدی روایت می شود. جایی که تهیه کننده ای قصد دارد کارگردانی یک فیلم پلیسی را به مانی حقیقی بسپارد و اصرار دارد از پژمان جمشیدی و سام درخشانی در فیلم استفاده کند. همین موضوع باعث می شود این دو نفر درگیر اتفاقاتی غیر منتظره، خارج از فیلم و سینما شوند…