شخصیت اصلی قصه جلال تابش است که یک کارگاه کوچک سیلندر سازی دارد که از درآمد اندک آن زندگی خانواده اش می گذرد. جلال از پدر مرحومش آموخته که رزق و روزی حلال ولو اندک بر سر سفره اش ببرد و ذره ای در کارش دچار وسوسه و کسب مال شبهه ناک نشود.
تا قسمت آخر اضافه شد