یحیى معلم جوان روستا، به عنوان نیروی داوطلب و مردمی، به جبهه هاى جنگ اعزام می شود. نارگل همسر جوانش که باردار است، به همراه دو کودک خردسالش چشم انتظار بازگشت یحیى است که خبرهاى مختلفى به نارگل می رسد، از شهادت تا مجروح شدن و در نهایت خبر مفقود الاثر شدن یحیى… نارگل اما روایت دیگرى براى خود دارد…
تا قسمت آخر اضافه شد