فست مووی

سرقت از بانک همزمان با کسوف شروع می‌شود اما همه چیز طبق نقشه پیش نمی‌رود. مهدی دستگیر می‌شود و اعضای گروه متوجه می‌شوند که دوتا از کیسه‌های پول گم شده است و…

پس از یورش گله گرگ‌ها به روستا و تارو مار شدن گاو و گوسفندان روستاییان، زندگی اهالی با چالش جدیدی مواجه می‌شود. بزرگان ده تلاش می‌کنند با شکار گرگ‌ها اوضاع را به حالت عادی برگردانند، اما هر بار به دلایلی موفق نمی‌شوند. به اجبار یکی از شکارچیان ده بالا را استخدام می‌کنند. در ادامه آنچه باعث شعله‌ور شدن اختلافات قدیمی بین دو روستا شده، اهالی روستای نورالدین را برای خروج از رکود اقتصادی، جمعیتی و جبران عقب ماندگی از ده بالا به تکاپو می‌اندازد و ماجرا‌های ریز و درشتی را رقم می‌زند…

جمال در دوراهی سختی گیر کرده و نهایتا تصمیم می‌گیرد تا راه پرخطر اما درست را انتخاب کند؛ اما او در این راه تنها نیست و دست‌هایی به کمکش ‌می‌آیند…

جمال که به ماهیت شرکت هلدینگ پی‌برده، اکنون مجبور است برای آبروی خود دست به اقداماتی بزند! از طرفی ماجرای نزول‌خور و مژگان هم توسط مهری لو رفته و باید فکری بکند…

مهری گیرایی با اطلاعاتی که از گذشته‌ی جمال به دست آورده به سراغ او می‌رود! حالا جمال مجبور است به خواسته‌های او تن دهد! از طرفی اوضاع شرکت پیچیده می‌شود و داستان را وارد فاز جدیدی می‌کند…

خلافکارها که کارشان در تحت فشار قراردادن جمال، به مشکل خورده تصمیم می‌گیرند مهری گیرایی را مجبور کنند تا از جمال حمایت نکند؛ از طرفی مهری به رازی پی می‌برد..

جمال و منوچ در هلدینگ با چالش‌های جدیدی روبه رو شده‌اند. از طرفی دارو‌ دسته خلافکارا سراغ مهری گیرایی رفتن و...

جمال و منوچ برای کار به هلدینگ می‌روند… از طرفی یک آشنای قدیمی سراغ مژگان آمده و موقعیت او را از گذشته بغرنج‌تر می‌کند...

تهدیدهای آخرِ افشار و دوستانش، جمال را به شدت ترسانده و تصمیم می‌گیرد تا برای خود شغلی بی‌دردسر و به دور از هیاهو پیدا کند! اما دردسر جمال را رها نمی‌کند…

جمال قصد رفتن به تایلند را دارد و از خانه به راه می‌افتد... سفر جمال همزمان می‌شود با فرارِ تعدادی از مفسدین اقتصادی و این سفر جمال را دستخوش ماجراهایی می‌کند...