طلاخون، داستانی برگرفته از واقعیت و درباره زنی است که با داشتن فرزندی معلول و شوهری زندانی، با مشکلات مالی متعددی دست و پنجه نرم میکند. او در این شرایط تصمیم مرگباری میگیرد که مسیر زندگیاش را تغییر میدهد…
درباره فیلم:
فیلم سینمایی طلاخون (Golden Blood) فیلمی جنایی، اجتماعی و درام به کارگردانی و نویسندگی ابراهیم شیبانی و تهیهکنندگی حسن کلامی است که در سال 1399 ساخته و در سال 1402 منتشر شد؛ طلاخون چهارمین تجربه کارگردانی ابراهیم شیبانی در سینما میباشد؛ این فیلم در سیونهمین جشنواره فیلم فجر حضور داشته است؛ فیلم طلاخون روایتگر ماجرای یک دختر است که در آستانه مسابقات سرنوشتساز کشوری تکواندو متوجه راز سر به مهری میشود که زندگی او را دگرگون میکند؛ او همخانه با قاتلی است که با او پیوند خونی دارد؛ تلاش این دختر در میان انبوهی از مشکلات ناشی از اعتیاد و فقر دستمایه ورود به پروندهای جنایی میشود؛ شهاب حسینی که تجربه همکاری با شیبانی در فیلم سینمایی زهر عسل را داشته در این فیلم نقش سرگرد کشاورز را ایفا میکند که یکی از نقشهای متفاوتی میباشد که حسینی تابهحال در فیلمهایش به نمایش گذاشته است؛ ابراهیم شیبانی در چهارمین اثر سینماییاش به دنبال موضوع ملتهبی رفته است که البته میتوانست با چندین بار بازنویسی در فیلمنامه کیفیت بهتری داشته باشد و طلاخون را تبدیل به یک اثر سایکودرام کند؛ طلاخون نگاهی به زندگی مهین قدیری اولین قاتل زن سریالی دارد که در سال 1389 اعدام شد؛ این حد علاقهمندی به سوژههایی از این دست در سینمای ایران در نوع خود عجیب به نظر میرسد؛ موضوع فیلم، پتانسیل این را داشت که پردازش بیشتری داشته باشد، اما انگار طلاخون با چگالی کمتر مانند فیلم عنکبوت توضیح واضحات میدهد؛ هر دو فیلم میتوانستند فضای یک فیلم روانشناسانه را به وجود بیاورند، اما آنچه در این دو فیلم دیده میشود، گذری از یک خبر روزنامهای است که نمیتواند به درام سینمایی تبدیل شود؛ اگرچه طلاخون تا مقطعی مخاطب را همراه میکند، اما الزاما این همراهی باعث ایجاد خط روایی منسجمی نمیشود؛ بنابراین ایده طلاخون فدای موقعیتهای اشتباهی و دیر راه افتادن قصه میشود، در صورتی که کارگردان میتوانست از ناهید یک کاراکتر دووجهی بسازد که داخل خانه مادر است و بیرون خانه یک قاتل سریالی؛ با این حال فیلمساز از این طفره رفته و ناهید را تا سکانس تولد، یک مادر و زن زحمتکش نشان میدهد، اما از سکانس تولد به بعد، یعنی گیر افتادن ناهید، آن ضربهای که فیلمساز باید به مخاطب بزند جواب نمیدهد و به نظر میرسد شیبانی قصد داشته با ورود پلیس به خانه جوابی به تعلیق ساخته شده بدهد و سیر عرضی قصه را به چالش بکشاند، اما این فرآیند آنقدر دیر رخ میدهد که حتی از سکانس دستگیری ناهید به بعد هم نمیتوانیم او را به عنوان یک قاتل سریالی باور کنیم، چرا که شیبانی، ناهید را معصوم نشان میدهد و این معصومیت با مخاطب ایجاد سمپاتی میکند و دیگر باور قاتل بودن او و چراییاش سخت و غیرقابل باور میشود؛ پس طلاخون، نه میتواند درام روانشناسانه باشد، نه یک اثر پلیسی. گرهافکنی دیر ایجاد میشود که باید این گره خیلی زودتر در اوایل فیلم رخ میداد، یعنی ناهید به عنوان زنی که مشکلات مالی و روانی دارد، چطور در گیرودار قتل زنان میانسال افتاده که البته در انتها توجیه او برای قاتل شدن هم متقاعدکننده نیست؛ رابطه او با مادرش میتوانست تبدیل به یک چالش روانشناسانه شود که باز کارگردان از آن طفره رفته، یعنی آنچه از رابطه ناهید و مادرش میبینیم حرکت در سطح است، همانطور که رابطه ناهید با شوهرش نامعلوم است؛ اگر شوهری وجود نداشت اتفاقی برای اثر رخ نمیداد؛ نقش محمود به عنوان شوهر در فیلم به شدت خنثی است؛ بود و نبود او برای سیر موقعیتها لازم نیست، از سوی دیگر فیلمساز میتوانست در طول فیلم چند سکانس قتل توسط ناهید را به ما نشان بدهد؛ اینکه او میرود برای دو دخترش گردنبند میخرد برای مخاطب این سؤال ایجاد میشود که پولش را از کجا آورده است؟! بیشتر از اینکه حدس بزنیم ناهید همان قاتل معروف شهر است، ابهام به وجود آورده (فیلمساز اشارهای به جغرافیای اثر نمیکند، اما با توجه به زندگی مهین قدیری باید حدس بزنیم که شهرستان قزوین است)، اگر شیبانی از اواسط فیلم آن وجه دیگر ناهید را به مخاطب نشان میداد و در ادامه نگاه روانشناسانه به ناهید داشت، فیلم میتوانست جذابیت ژانری خاص خودش را داشته باشد، اما وقتی ناهید با سرگرد گفتگو میکند و میپذیرد که قاتل است، باز در چهره و دیالوگهایش معصومیت احساس میشود؛ شیبانی میتوانست وجه دیگری از رفتار ناهید را در اتاق بازجویی نشان دهد، اما ما فقط ناهیدی را میبینیم که در بازجویی خونسرد است و انگیزههای او از قتل مبهم میماند و اضافه کنید که تصادف ناهید با سرگرد در اول فیلم اتفاق غیرمنطقی است؛ اساسا طلاخون میتوانست با فرآیند بهتری به مهین قدیری بپردازد؛ به نظر میرسد ایده حیف شده است، اگر فیلمنامه منسجمتر نوشته میشد، این فیلم میتوانست بهترین اثر شیبانی باشد، اما از بازی خوب و به اندازه بهار قاسمی و ترنم کرمانیان هم نمیتوان گذشت، بازیگرانی که چهرههای جدید هستند، اما بازی قابل قبولی ایفا کردهاند؛ فیلم سینمایی طلاخون از تاریخ 1 تیر 1401 در سینماهای سراسر کشور به صورت عمومی اکران شده است؛ این فیلم موفق شد در گیشه به فروش 1٬133٬440٬000 تومان دست پیدا کند؛ شما میتوانید به محض انتشار نسخه قانونی، این فیلم را با بالاترین کیفیت از رسانه فست مووی با مصرف پهنای باند اینترنت نیم بها دانلود کنید.
هیج دیدگاهی ثبت نشده ;(